این نوشتار به بررّسی نظریهی جواز حدّاقلی ترجمهی قرآن کریم، از دیدگاه فریقین پرداخته است. شیعیان بر جواز ترجمهی قرآن اتّفاق نظر دارند. آنچه از ادلّهی اهل سنّت برداشت میشود، عدم جواز ترجمهی قرآن است. در این پژوهش که با استفاده از منابع کتابخانهای و به روش تحلیلی-توصیفی نوشته شده است، ضمن تبیین حقیقت فتوای رشید رضا مبنی بر عدم جواز ترجمه قرآن و کشف تاثیر شرایط و زمان بر این فتوا ، به دلایل و مؤیّداتی دیگر بر جواز ترجمهی قرآن کریم ازسوی اهل سنّت رسیدهایم. همچون؛ اقدام رشید رضا به همراه گروهی از علماء مصر بر ترجمهی قرآن، فتوای علمای دانشگاه ألأزهر مصر بر جواز ترجمهی قرآن، نظریهی تفصیلی جواز و عدم جواز ترجمهی قرآن و بیان جناب زرکشی مبنی بر ضرورت ترجمهی قرآن در بعضی موارد. آنچه اکثر اهلسنّت را بر این داشته تا با جواز ترجمهی قرآن مخالفت کنند، خلط میان امکان وجواز ترجمهی قرآن است. پس چنانچه منظور از ترجمهی قرآن را ترجمهی حقیقی و بصورت آیینهی تمام نمای قرآن بگیریم، شیعه هم قائل به چنین ترجمهای نبوده ونظرش با مخالفینِ عدم امکان ترجمه (اهل سنّت) یکسان میباشد. امّا ترجمهی حدّاقلی، که براساس ضوابط باشد، مسألهای است که عقل جواز امکانش را ثابت میکند و نقل حکم به جواز شرعی آن میدهد.
Ebadi M, Mokhtari M, Sadeghzadeh Tabatabai M. Analyzing the View of the Impermissibility of a Minimal Translation of the Qur'an (with Emphasis on Rashid Reza's Theory). 3 2023; 22 (45) :275-292 URL: http://pdmag.ir/article-1-1697-fa.html